محل تبلیغات شما



نه مرا جرأت یدن تو
نه تو را میل به یده شدن

.

نه مرا طاقت نادیدن تو
و تو پرهیزی از این دیده شدن

.

هم مرا حسرت همراهی تو
هم تو را دلهره‌ از چیده شدن

.

هم مرا خجلت بوییدن تو
تو در اندیشه‌ی روییده شدن

.

تو به دنبال شکوفایی و من
من در هنگامه‌ی خشکیده شدن

.

نه مرا تابی در این فاصله‌هاست
نه تو را حکمی به برچیده شدن

.

نه مرا فرصت دل دل کردن
نه تو را همت دلداده شدن

.

من همه غرق گناه خواستن و
تو پی توبه و بخشیده شدن

.

۱

حال من خوش نیست و . حال بدم را دوست دارم

این مسیری که برایت آمدم را دوست دارم

۲

پر شدم از خواستن تو ، در گذر از این مسیر

درد تو بر جان من ، درد خودم را دوست دارم

۳

من نفهمیدم کجا و من چه راهی میروم

هر مسیری که کنارت بوده‌ام را دوست دارم

۴

هر مسیری که به دنبال تو بودم زندگیست

هر طریقی که به همراهت شدم را دوست دارم

۵

سر به روی شانه‌ و من تکیه کردم بر سرت

آن زمان که بوسه بر سر می‌زدم را دوست دارم

۶

بوسه بر پیشانی و آن بوسه‌های دم به دم

بوسه بر دستان تو، هر دم به دم را، دوست دارم

۷

حس گرمای وجودت ، شعله زد بر پیکرم

من در آغوشت درافکندم خودم را، دوست دارم

۸

من که ابعاد دلت اندازه کردم با دلم

اینکه خود را در دلت جا کرده‌ام را دوست دارم

۹

جای انگشتان و جای بوسه‌ها بر گونه‌ها

من اگر از دلبرم دل بُرده‌ام را دوست دارم

۱۰

در مسیر تو شدم همراه تو سوی بهشت

آن مسیری که در آن عاشق شدم را دوست دارم

۱۱

کودکانه ، پا به پایت ، عاشقانه آمدم

در مسیرت بی تو حتی میروم را، دوست دارم

 


۱

یک نفسْ قصد دل و جان می‌کنی

یک زمان ، گیسو پریشان می‌کنی

گیسوانت را تو پنهان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۲

آتشی در دل فراهم می‌کنی

ناگهان این شعله‌ را کم می‌کنی

آتش عشقتْ فروزان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۳

چون زلیخا، عشق بازی‌ می‌کنی

یوسفِ دل را تو راضی می‌کنی

دعوتِ یوسف به کنعان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۴

یک زمان دامن ز من پس می‌کشی

مدتی دیگر ز من دست می‌کشی

دامنت را پر ز ریحان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۵

این همهْ زیبایی و لطف و کَرم

بوسه‌ای بر من ببخشا ، دلبرم !

بوسه‌ای از روی احسان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۶

اَبروانت را، که در هم می‌کشی

بهر عشوه، پلک بر هم می‌کشی

مرحمت بر یار نالان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۷

سر به روی شانه، بر من تکیه کن

دستهایت را به دستام هدیه کن

دست و دلبازیْ فراوان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۸

در خیالت ، غرقِ رویا می‌شوم

بی اجازه تا کجاها می‌روم

با من همراهی چو یاران کنم گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۹

حس و حالم را دگرگون می‌کنی

تبِ دیدارِ خود افزون می‌کنی

حالِ بیمارم تو درمان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۱۰

کن حلالم ، گر که دلگیرت شدم

رفت جوانی‌ها و من ، پیرت شدم

بینوا را ‌سر به سامان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

۱۱

مِنتی بر من گذار ، پیشم بیا

خارج از رویا ، به دیدارم بیا

خانه‌ی من را گلستان کن گُلم

یک بغلْ ما را تو مهمان کن گُلم

@BKDelneshin دل‌نشین

─•═

 

چه به جا مانده ؟ ، جز یک خستگی

 

وعده‌های نابِ یک دلبستگی

 


چه به جا مانده ؟ ، جز شعر و غزل

 

دردسرهای بد ِ وابستگی

 


می‌زند خنجرْ نبودت ، ذره ذره ، بیصدا

 

در میان به‌به و چه‌چه ، به این شایستگی

 


چه به جا مانده ؟ ، جز طفلک دلم

 

یک دلِ تنها و دلْ شکستگی

 


در پسِ بود و نبودِ گاه به گاه

 

من تمام گشتم ، به این آهستگی

 



شعر من


یک عاشقانه از خداست
 

عاشقانه‌ای به رنگ قصه‌هاست
 

بی‌‌نظیر و بی‌بدیل و کیمیاست


شعر من
 

روح بزرگ قله‌هاست
 

به بلندای دماوند و دناست
 

به حرارت کویر و ماسه‌هاست


شعر من
 

عطر بهاریِ گُلاست
 

به گواراییِ آب چشمه‌هاست
 

رقصِ زیبای پَر پروانه‌هاست


شعر من
 

حرف تمام آدماست
 

به قشنگیِ کلام عاشقاست
 

به لطافتِ دلِ دلداده‌هاست


شعر من
 

وصف فرشته‌ی خداست
 

یک فرشته که کنار آدماست
 

شعر من ، شعرترین شعر خداست


شعر من
 

درد محبت و وفاست
 

تپش قلب کسی که بیصداست
 

واسه‌ی داشتن تو ، دست به دعاست


شعر من
 

راز و نیاز لحظه‌هاست
 

زندگی با تو در این ثانیه‌هاست
 

ساده اما . هدیهْ از سوی خداست

 


 

یکی بود ، یکی نبود

 

زیر گنبد کبود

 

من شدم عاشق اون دختری که

 

مثل اون هیچ کی نبود


دخترک همتا نداشت

 

زیر گنبد کبود

 

من شدم عاشق اون دختری که

 

دخترک عاشق یکّی دیگه بود

 

 


یکی بود ، یکی نبود

 

زیر گنبد کبود

 

دختری بود که واسم همتا نداشت

 

دخترک قلب و دل عاشقمو تنها گذاشت

 

زیر گنبد کبود

 

دخترک رفت و دیگه اینجا نبود

 

با من و حرف دلم آشنا نبود



 

اینکه گفتی : عاشق هستی»

 

این برایم چون عسل بود

 

این برایم چون حکایت، قصه و ضرب‌المثل بود


 

اینکه گفتی : عاشق هستی»

 

خوب و شیرین، دلنشین بود

 

در میان دلبری‌ها، این کلامت، بهترین بود


 

اینکه گفتی : عاشق هستی»

 

گرچه خوب و دلنشین بود

 

اینکه من باور نمودم، اشتباه اولین بود


 

اینکه گفتی : عاشق‌هستی»

 

لایق صد آفرین بود

 

اینکه من دل بر تو بستم، این خطای دومین بود


 

اینکه گفتی : عاشق‌هستی»

 

قصد و نیّت در همین بود

 

اینکه من در تو بسوزم، این برایت کمترین بود


 

اینکه گفتی : عاشق هستی»

 

قصه‌ی خُلد بٙرین بود

 

این نه عشقی‌آسمانی،قصه‌ای روی زمین بود


 

اینکه گفتی : عاشق هستی»

 

قصه‌ی تلخ و شیرین بود

 

عاشقم من»!، عاشقی تو»!، آن‌تفاوت‌ها در این بود


 

اینکه گفتی : عاشق هستی»

 

یک شروع آتشین بود

 

اوج بُهت و اوج حٙسرت، در نگاه آخرین بود


 

اینکه گفتی : عاشق هستی»

 

کاش الهی ، اینچنین بود

 

باور عشق خیالی»، این برایم، بدترین بود

 


.    

 

كانال تلگرامی "دلخوشي"  (وبلاگ دلخوشي)  BKDelkhoshi@

 

@BKDelneshin       كانال تلگرامی "دل‌نشين"  : منتخب شعر دلنشين

 

 http://bkdelneshin.blogfa.com/    وبلاگ دلنشین

 

    كانال تلگرامی "ترانه های معین عزیز"    MoeinMusik@

 


تو چشمات سواله ، یه عالم سوال . نگاهت پر از آرزوهای کال


میدونم تو ذهنت چیا میگذره . می بینی تو اما کی عاشقتره


می مونم کنارت درست مثل سایت . از امروز تا هر روز تا اون بینهایت


نمی گیره هیچکس جای خاک پاتو . نمیمیره این عشق قسم میخورم


تا روزی که قلبم هنوز میزنه . تا وقتی که جونی توی این تنه


تو روزای خوب ، تو روزای بد . همیشه باهاتم قسم میخورم

 

همیشه باهاتم ، قسم میخورم . توی لحظه هاتم ، قسم میخورم


به بارون نم نم ، به دریا به کوه . به این آفرینش ، به کشتی نوح


به ماه و ستاره ، به هفت آسمون . به عشقم به عشقی تا مرز جنون


به لحظه ی دیدار ، قسم میخورم . دوباره با تکرار ، قسم میخورم


به عهدی که بستیم ، قسم میخورم . به هستم به هستیم ، قسم میخورم

 


 

تنها شدم و زندگی از تاب و تب افتاد . هم پا نشدی ما نشدی ،  مسئله ای نیست

 

من غرقه تو و منظره ی خوبه تو بودم . درگیرِ تماشا نشدی ، مسئله ای نیست

 

عاشق که بشی ساده و خوبی . زیباییه معصوم غروبی ، افتاده و خوبی

 

عاشق که بشی سمته عذابی . کابوس رسیدن به سرابی . بیداری و خوابی

 

اگه فاصله ، تاوان جنونه ، تقصیر دلم شد . اینکه دل تو مال خودش بود کم مسئله ای نیست

 

عاشق نشدی تا منو با عشق ، بی وقفه بفهمی . هم با تو پر از مسئله بودم، هم مسئله ای نیست

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها